fbpx
May 3, 2024

ایرانیان‌ هلند – بخش بیستم – سمیه دهبان، دانش‌آموخته رشته مطالعات زنان در کالج بین‌المللی اوترخت by radiozamaneh

http://ift.tt/2jeMbLH

LINK از مجموعه «ایرانیان هلند»
«از فیمینیسم یاد گرفته‌ام چون زنم، قرار نیست خودم را بالاتر یا پائین‌تر از مردان قرار دهم.»

کبری قاسمی – حدود دوازده سال پیش برای ادامه تحصیل به هلند آمد و در کالج بین المللی شهر اوترخت، دوره لیسانس و فوق الیسانس را به پایان رساند. در ارتباط با رشته تحصیلی اش در جاهای مختلفی کار کرده و تجربه اندوخته و در نهایت شرکتی دراین ارتباط تاسیس کرده است.
سمیه دهبان در ایران در رشته ریاضی کاربردی تحصیل کرده بود ولی در هلند دوره لیسانس رشته علوم اجتماعی با سه شاخه جامعه شناسی، مردم شناسی و روانشناسی را دنبال کرد و در مقطع فوق لیسانس به رشته مطالعات زنان ادامه داد. تز دوره لیسانس او در باره روش های کنارآمدن با مصیبت و عزا در بین زنان ایرانی که در دوران جنگ همسران شان را از دست داده بودند، که آن را به دو دوره سه سالۀ اول جنگ و پنج سالۀ بعد از جنگ تقسیم کرده بود و موضوع جنگ مقدس را درآن بررسی کرده بود.
برای تز دوره فوق لیساس خود «نقش زنان در احزاب سیاسی در ایران» را انتخاب کرد که به طور خاص موضوع کنوانسیون سیدا، کنوانسیون رفع خشونت از زنان پرداخت. دراین رابطه با سازمان ملل و چند سازمان مردم نهاد که در زمینه مسائل زنان کار می کردند، همکاری داشت.

سمیه درایران مدتی در دانشگاه کار می کرده ولی عمده فعالیت حرفه ای خود را در هلند در دوران دانشجویی و پس از آن در دانشگاه اوترخت و نیز با مؤسسات هلندی دیگر انجام داده است. از تجربه کار و زندگی در هلند و مقایسه اش با ایران می گوید دراینجا فرصت برای زنان زیاد است و نقل قولی می کند که فاصله بین یک آدم موفق و کسی که هنوز به آن موفقیتی که می خواسته نرسیده، داشتن فرصت است. اینجا به خاطر زن بودن محدودیتی ندارم. دراینجا هر رشته ای و هر شغلی که دوست داشته باشم می توانم برایش اقدام کنم و اگر صلاحیت داشته باشم، آن کار را بدست آورده ام. اگر هم برای کاری اقدام کرده ام و موفق نشده ام دلیلش این نیست که زن بوده ام و یا از کشوری دیگر بودم.

سمیه تجربه درس در دانشگاه آزاد در ایران و همچنین در دانشگاه اوترخت را دو دنیای کاملا متفاوت می داند و مقایسه را بسیار سخت می داند. همانطور که این کالج با بسیاری از دانشگاه های خود هلند هم متفاوت است. می گوید دردانشگاهی که او دوره لیسانس را گذرانده، وقتی وارد می شوی، مشخص نیست که چه رشته ای را بطور خاص می خواهی بخوانی. حتی وقتی هم که فارغ التحصیل شدی، هنوز نمی توانی به طور تخصصی بگوئی که مثلا لیسانس روانشناسی داری. بخاطر اینکه نوع این دانشگاه، هنرهای آزاد و علوم هست. درسال اول ازهمه درسها کمی یاد می گیری، تا ببینی در کدام یک گرایش قوی تری داری. پس از آن بین سه رشته علوم انسانی، علوم اجتماعی و علوم پایه انتخاب می کنی. انتخاب من علوم اجتماعی بود که درون خود همین رشته، من سه رشته مردم شناسی، روانشناسی و جامعه شناسی را انتخاب کردم.

نکته دیگری که خیلی توجه سمیه را جلب کرده، این بود که در هلند در دانشگاه دانشجویان آموزش فعال می بینند که قوه خلاقه آنها را به کار می اندازد. مثلا دراین کالج از همان اول درسی جداگانه داشتیم که چگونه یک مقاله آکادمیک بنویسیم و چطور یک موضوع را به بحث بگذاریم. درهر کلاس دو تا سه مقاله بایستی ارائه می دادیم. درسال سوم برخی کلاس ها را بایستی دو تا سه دانشجوی خود اداره می کردند. اینها فرق می کند حداقل با نوعی که من در ایران تحصیل کرده بودم. یک مورد دیگر این بود که همیشه در کلاس نظر خود ما را می پرسیدند. مثلا می گفتند روانشناسی فروید و یانگ و بقیه را کنار هم بگذارید و حالا بگوئید نظر خود شما چیست؟ ما را تشویق می کردند که استنباط و استدلال خودمان را از مطلب مطرح کنیم و به بحث بگذاریم. درحالیکه در ایران وقتی که ما کار تحقیقی انجام می دادیم چهارتا کتاب جلومان می گذاشتیم و از هر کدام کپی هایی برمی داشتیم و اصلا کسی هم نمی پرسید که منبع این کجاست؟ از کجا کپی کرده ای؟ کدام بخش حرف خودت است و کدام بخش حرف فرد صاحبنظری است که تو از کتابش استفاده کرده ای. درصورتی که اینجا تکه به تکه هر مطلبی که می نویسی، بایستی ارجاع بدهی و بگوئی از کجا استفاده کرده ای و کدام صفحه است، چه بخشی جمله مشخصی است که درآن کتاب مرجع نوشته شده و چه بخشی بازنویسی مطلب است که تو خودت تعریف کرده ای و به زبان خودت داری بیان می کنی.

سمیه خود را فیمینیست می داند و درباره فمینیسم می گوید تعاریف و تئوری های متفاوتی دراین باره وجود دارد.

%d bloggers like this: